اگر ما بتوانیم انگیزه های معنویمان را تقویت کنیم، روی درس خواندمان اثر می گذارد و نیز تاثیر زیادی روی شکیل قرار گاه هایمان دارد.
در یکی از جلسات انجمن بالا بردن سطح درسی دانش آموزان تصویب شد که می توانیم که برای آنها کلاس هایی برگزار کنیم///////////
در سال 91 بچه های اتحادیه انجمن اسلامی شهرستان نهاوند درباره ی این که چگونه می تونیم امسال فعال تر بهتر و ظاهر شد بحث شد و به نظرات قابل توجه رسیدیم////////
چند روز قبل از اتمام سال 90 اتحادیه انجمن اسلامی مدرسه ی نهاوند شهرستان نهاوند یادواره ای برای شهید لطیفی برگزار شد که در این یادواره که توسط مهدی کیانی(مسول انجمن) و نیز توسط آقای ابوالفتحی برگزار شد از خانواده ی شهید دعوت به عمل آمد و مادر آن شهید از خاطرات پسرش و نیز ویژگی اخلاقی فرزند شهیدش صحبت شد و نیز ما در این جلسه از سخنان گرانقدر آقای چگنی(مدیر مدرسه)استفاده کردیم///////در ضمن این حرکت انجمن اسلامی شهرستان نهاوند به گونه ای خوب برگزار شد که مورد تقدیر و تشکر قرار گرفت و در روزنامه فریاد نهاوند به چاپ رسید...
يتالله يزدي عضو فقهاي شوراي نگهبان شركت در انتخابات را
يك تكليف ديني، اخلاقي و ملي دانست.
به گزارش اداره كل روابط عمومي شوراي
نگهبان، آيتالله يزدي در گفتگوئي، تصريح كرد: بحث درباره حق يا تكليف بودن
شركت در انتخابات، يك بحث حقوقي است.
عضو فقهاي شوراي نگهبان با تاكيد بر اينكه شركت در انتخابات يك تكليف است،
افزود: البته هر حقي مي تواند منشاء تكاليفي شود و يا هر تكليفي مي تواند
منشاء حقوقي شود؛ به عبارت ديگر رابطه اي بين حق و تكليف وجود دارد.
وي گفت: بسياري از تكاليف، حقوقي را ايجاد مي كند مثلا تكاليف بين زن و
شوهر، تكاليف شرعي است ولي همين تكاليف شرعي، منشاء حقوقي براي زن و مرد مي
شود.
عضو فقهاي شوراي نگهبان افزود: پس اين طور نيست كه وقتي شركت در انتخابات
حق شد، ديگر تكليف نيست و يا وقتي تكليف شد ديگر حق نيست؛ شركت در انتخابات
حقي است كه از تكاليف، ناشي شده است بنابراين من بيشتر روي تكليف بودن
شركت در انتخابات تكيه ميكنم.
وي با اشاره به اهميت شركت در انتخابات و تاثير آن در استقلال و اقتدار
كشور، گفت: مردم ايران دلشان نميخواهد كشورشان تحت نفوذ بيگانه قرار بگيرد
و خودشان نتوانند براي كشورشان تصميم بگيرند.
گروه گزارش: با پيشرفت علم هنوز افراد ضعيفی هستند كه با سحر و جادو اهداف خود را پيش میبرند، هر چند كه يادگيری و ياد دادن آن از نظر دين مبين اسلام حرام است؛ اما اينكه سحر و جادو از چه زمانی ميان جوامع بشری رواج يافته اطلاع دقيقی در دست نيست و اختلاف نظرهای زيادی در مورد واقعی يا خرافی بودن آن بين علمای اهل شيعه و سنت وجود دارد.
به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه منطقه شمالغرب، اكثر كسانى كه به اين امور مىپردازند كلاه بردارانى هستند كه از سادگی مردم به نفع خود استفاده كرده و از اين طريق قصد اخاذى و پر كردن جيب خود را دارند.
آيا سحر واقعيت دارد يا نه؟
در اين كه آيا سحر واقعيت دارد يا جزو خرافات مى باشد، بين علماى اسلام، به خصوص علماى شيعه و سنّى اختلاف نظر وجود دارد.
قرآن در آيات زيادى، به موارد خارق عادت مانند معجزات پيامبران و استجابت دعا در سوره مباركه «مؤمنون» آيه 60، تأثير سحر و جادو در سوره شريفه «بقره»، آيه 102 و چشم زخم در سوره «قلم» آيه 51 اشاره مىكند. |
بيش تر علماى شيعه سحر را صرف خرافات مى دانند و به آيه 66 سوره مباركه «طه»، «فاذا حِبالُهُم و عِصِّیُهُم یُخیّلُ اليهِ مِن سِحرهم اَنّها تَسعى» يا آيه 116 سوره اعراف «فَلّما اَلقَوا سَحروا اَعينَ النّاسِ و استَرهبوهم و جاؤوا» استدلال می كنند اما از بين اهل سنت بعضى ها قايلند به اين كه سحر واقعى است.
شيخ طوسى(رحمه الله) از بزرگان علماى شيعه، در كتاب «خلاف» مى گويد: نزد بيش تر علما و ابى حنيفه و اصحابش و مالك و شافعى، سحر حقيقت دارد و با جادو مى توان كسى را كشت يا مريض كرد يا دستش را فلج نمود يا بين زن و مرد تفرقه انداخت و چه بسا اتفاق مى افتد كه فردى در عراق شخصى را در خراسان سحر كرده، او را مى كشد.
در مقابل «ابوجعفر استرآبادى» مى گويد: سحر حقيقت ندارد، بلكه صرف تخيل و شعبده و چشم بندى است. افراد بزرگى مثل علاّمه حلّى (ره) در حقيقت داشتن سحر ترديد كرده و مواردى از سحر را، كه در تاريخ ذكر شده، نقل كرده اند.
مرحوم مجلسى مى گويد: بيش تر علما بر اين عقيده اند كه سحر از خرافات است، اما اين كه چرا اثر مى كند و هيچكس منكر اثر سحر نيست، در مقام توجيه اثر سحر گفته اند: اگر مسحور بداند كه درباره او سحر كرده اند، توهّم مسحور شدن باعث مى شود كه اثر سحر در او ظاهر شود، مثل تلقين به مريض. اما اگر اصلاً نداند كه درباره او سحر كرده اند، در اين خصوص با آن كه هيچ يك از علما منكر اين نوع اثر نشده اند، ولى هيچ گونه توجيهى براى آن ندارند، مگر آن كه بگوييم اين اعمال بر اثر استخدام جن و شياطين عليه شخص مسحور انجام مى شود.
اما در خصوص دو نوع ديگر از سحر (كهانت و شعبده) ظاهراً در حقيقت داشتن آن اتفاق نظر وجود دارد و كسى مدّعى خرافات بودن آن نشده است. در خصوص چشم زخم نيز مرحوم مجلسى به نقل خطابى حديثى ذكر مى كند كه چشم در نفوس انسانى تأثير دارد.
در بررسى اين نظرات مى توان گفت: آنان كه مى گويند سحر از خرافات است به ماجراى حضرت موسى(ع) و ساحران استدلال مى كنند كه قرآن و احاديث در تفسير اين آيات مى گويند كه در واقع امر، چيزى ايجاد نشده بود، بلكه آن ها با شگردهاى خاصى چشم بندى كرده بودند، به گونه اى كه مردم خيال مى كردند كه آن نخ ها و ريسمان ها به صورت مار واقعى درآمده است.
اما آن ها كه مى گويند سحر واقعيت دارد، به موارد تجربى در جامعه استناد مى كنند كه مكرر ديده شده است بر اثر سحر، محبتى از شخصى در دل ديگرى ايجاد شده يا زن و شوهرى صميمى بر اثر سحر از هم جدا گشته اند و يا چيزهایى سرقت شده و گم گشته پيدا مى شوند.
شيخ طوسى(رحمه الله) از بزرگان علماى شيعه: |
نزد بيش تر علما و ابى حنيفه و اصحابش و مالك و شافعى، سحر حقيقت دارد و با جادو مى توان كسى را كشت يا مريض كرد يا دستش را فلج نمود يا بين زن و مرد تفرقه انداخت و چه بسا اتفاق مى افتد كه فردى در عراق شخصى را در خراسان سحر كرده، او را مى كشد. |
هر دو دسته، چه آن ها كه سحر و جادو را امرى واقعى مى دانند و چه آن ها كه آن را گول زدن و حيله و خدعه و خرافات مى دانند، همه متفق القول اند كه سحر تأثير عجيبى در عالم خارج دارد و در اين زمينه، به امور تجربى و خارجى استدلال مى كنند و قايل اند كه اين گونه اعمال در اعصار گذشته، بيش تر رواج داشته است و هر چه در زمان جلوتر مى رويم از رواج آن كاسته مى شود.
سحر و جادو از نظر آيات قرآن كريم
قرآن در آيات زيادى، به موارد خارق عادت مانند معجزات پيامبران و استجابت دعا در سوره مباركه «مؤمنون» آيه 60، تأثير سحر و جادو در سوره شريفه «بقره»، آيه 102 و چشم زخم در سوره «قلم» آيه 51 اشاره مىكند.
وجود چنين مطالبی در قرآن كريم نشانگر واقعی بودن سحر و جادو است كه البته غيرعادىاند.
دانشمندان اسلامى معتقداند: وقوع اين امور، خارج از حوزه علت و معلول به شمار نمىآيد، بنابراين ميزان تأثير آنها، وابسته به قدرت اراده فاعلى آن است و هرگاه اراده فاعل، قوى و متكى بر اراده الهى باشد، آن كار (مانند معجزه) غير قابل شكست خواهد بود.
اما هر وقت در راه شرّ باشد (مانند سحر و چشم زخم) و پشتوانهاى غيرالهى داشته باشد، در مقابل اراده قوى و محكم، شكست خواهد خورد.
ولی بطور كلی همان گونه كه هر كسى نمىتواند ادعاى طبابت كند سحر كردن نيز كار هر كسی نيست.
در آيات و روايات فراوانی به مساله سحر اشاره شده است از جمله در آيه 60 سوره شريفه «بقره» كه داستان ساحران فرعون و حضرت موسی و يا داستان دو ملك هاروت و ماروت كه بخاطر زياد شدن سحر و جادو در زمان حضرت سليمان برای نجات مردم به سوی آنها فرستاده شدند و يا آيه « من شر النفثت فی العقد» در سوره «فلق» كه اشاره به نوعی از سحر است. پس بر اساس آيات قرآن، سحر و جادو واقعيت داشته و در اين عالم وجود دارد همچون ساير قواعد و قوانينی كه خداوند در اين عالم قرار داده البته بايد دانست كه سحر جادو و دارای محدوديت های بسياری است كه در شرايط خاص واقع می شود وآنچه كه امروزه مردم از موارد سحر گمان می كنند، جز خيال چيز ديگری نيست.
چگونگى تأثير سحر
مرحوم مجلسى(رحمه الله) مى نويسد: بر حسب اقسام گوناگون سحر، چگونگى تأثير آن نيز فرق مى كند. پس آن قسم كه از قبيل شعبده است كيفيتش نيز روشن است; با حركات سريع دست از خطاى ديگران استفاده مى كنند و طرف مقابل، مثلاً، آتشى را كه دور مى چرخد به دايره اى آتشين مى بيند.
مرحوم مجلسى(رحمه الله) مى نويسد: |
بر حسب اقسام گوناگون سحر، چگونگى تأثير آن نيز فرق مى كند. پس آن قسم كه از قبيل شعبده است كيفيتش نيز روشن است; با حركات سريع دست از خطاى ديگران استفاده مى كنند و طرف مقابل، مثلاً، آتشى را كه دور مى چرخد به دايره اى آتشين مى بيند. |
اما اين كه به وسيله جادو حبّ و بغض يا غم و ناراحتى در قلب كسى به وجود بيايد ظاهر اين است كه خداوند همان گونه كه در ادويه خواص دارویى قرار داده در اعمال ساحر يا اورادش نيز اين خاصيت را نهاده است.
اما اين كه بعضى ادعا مى كنند كه ساحر توسط سحر باران نازل مى كند يا ابرها را جمع مى نمايد، ما اين را قبول نداريم كه چنين چيزى ممكن باشد تا بتوان به واسطه جادو در عالم بالا تصرف نمود و خبر موثق در اين باره به ما نرسيده است.
جايگاه سحر در روايات
درباره جادو، حديث معتبرى از امام صادق(ع) در كتاب «احتجاج» طبرسى وارد شده كه بسيار جامع و نافع است. زنديق مصرى در بحثى طولانى كه با امام صادق(ع) داشت، از ايشان پرسيد: اصل جادو چيست و چگونه جادوگر مى تواند كارهایى عجيب و غريب انجام دهد؟ امام(ع) فرمود: سحر بر چند وجه است:
يك نوع آن به منزله پزشكى است، يعنى همان گونه كه پزشكان براى هر مريضى راه علاجى مى يابند جادوگران نيز براى هر صحتى، راهى براى از بين بردن آن مى يابند و براى هر عافيتى راهى براى رفع آن مى جويند.
نوع دوم شعبده و سرعت دست و اعمال فوق عادت است و نوع سوم آن كه شياطين را به خدمت مى گيرند.
زنديق گفت: شياطين جادو را از كجا آموخته اند؟
فرمود: از همان جا كه پزشكان پزشكى را مى آموزند، بعضى را به تجربه و بعضى را به علاج.
زنديق گفت: درباره ماجراى هاروت و ماروت چه مى گویى؟
فرمود: آن ها براى امتحان انسان ها آمده بودند و تسبيحشان اين گونه بود كه اگر بنى آدم فلان كار و فلان كار را بكنند يا فلان ورد را بخوانند فلان اتفاق روى مى دهد.... به اين طريق، مردم انواع سحر را از آن ها فرا گرفتند. پس آن ها به مردم مى گفتند كه ما براى امتحان شما آمده ايم. چيزى را كه ضرر مى رساند و فايده اى براى شما ندارد از ما فرا نگيريد.
زنديق پرسيد: آيا ساحر مى تواند با سحر خود، انسان را به صورت سگى يا الاغى يا مثل اين ها درآورد؟
امام(عليه السلام) فرمودند: ساحر عاجزتر از آن است كه بتواند خلق خدا را تغيير دهد و... اگر مى توانست هر آينه از خودش پيرى و فقر و مريضى را دور مى كرد... پس بهترين سخن ها درباره سحر آن است كه بگوييم: سحر به منزله پزشكى است; ساحر كارى مى كند كه مرد نتواند با زن خود هم بستر شود، او نيز نزد پزشك مى رود و خود را معالجه مى كند و خوب مى شود.
حكم سحر در اسلام
مرحوم «فخر المحققين» در كتاب «ايضاح» ادعا كرده كه حرمت سحر و جادو از ضروريات دين اسلام است و هر كه جادو را حلال بداند كافر است.
سحر و جادو از نگاه قرآن كريم: |
بر اساس آيات قرآن، سحر و جادو واقعيت داشته و در اين عالم وجود دارد همچون ساير قواعد و قوانينی كه خداوند در اين عالم قرار داده البته بايد دانست كه سحر جادو و دارای محدوديت های بسياری است كه در شرايط خاص واقع می شود وآنچه كه امروزه مردم از موارد سحر گمان می كنند، جز خيال چيز ديگری نيست. |
شهيد اول و شهيد ثانى(رحمه الله) در كتاب هاى دروس و مسالك خود ادعا كرده اند كه هر كس سحر و جادو را حلال بداند بايد كشته شود.
شيخ انصارى(ره) در كتاب مكاسب گفته است كه هر چند ما مطمئن به اجماع علما در اين خصوص نيستيم، ولى ادعاى ضرورى دين از چيزهایى است كه ما مطمئن به حرمت اين عمل مى شويم و علما در همه اعصار بر حرمت جادو و جادوگرى اتفاق داشته اند.
با بيان اين موارد مسلّم شد كه سحر در اسلام حرام است، اما اين كه آيا به طور مطلق حرام است يا بعضى جاها استثنا شده، ظاهراً آن گونه سحر كه براى مقاصد درست به كار گرفته مى شود مثل پيدا كردن گم شده يا بقاى عمارت يا فتح سرزمين كفر جايز است، به خصوص باطل كردن سحر با سحر جايز مى باشد.
كلينى نقل مى كند كه عيسى بن شقفى نزد امام صادق(ع) آمد و عرض كرد: حرفه من سحر بودن و در برابر آن مزد مى گرفته ام و مخارج زندگى ام نيز از همين راه تأمين مى شده است، با همين درآمد حج نيز گزارده ام، ولى اكنون آن را ترك كرده و توبه نموده ام. آيا براى من راه نجاتى هست؟
امام(ع) فرمودند: عقده سحر را بگشا، ولى گره جادوگرى مزن.
اين حديث و امثال آن به روشنى دلالت مى كند بر اين كه ياد گرفتن سحر يا عمل سحر براى باطل كردن آن بدون اشكال بوده و جايزاست.
بسيار سفارش شده كه برای مقابله با سحر و جادو بايد از ادعيه ماثوره (ادعيه ای كه از طرف اهل البيت به ما رسيده) و آيات قرآن همچون سوره های معوذتين (ناس و فلق) استفاده كرد.
منبع:
درگاه پاسخگويی به مسائل دينی
پايگاه اينترنتی سراج
كتب بحارالانوار، اصول كافی و مفاتيحالجنان
کافی است به چند نمونه از موسیقی رپ توجه کنید تا بتوانید به پیوندی که این سبک موسیقی در آن واحد با فرهنگهای مختلف در خود ایجاد می کند پی ببرید، به همین دلیل این سبک خاص از موسیقی (اگر بتوان به آن موسیقی گفت!) امروزه در میان انواع سبکهای موسیقی بصورت منحصربفرد و تا حدی مجزا قرار گرفته است. شاید در یک جمله بتوان رپ را در حقیقت ترکیب (یا ملغمه ای) از فرهنگ آفریقایی - آمریکایی بتوان نامید.
برای رویارویی با وسوسه های شیطانی، ابتدا باید دشمن و راههای نفوذ او را
شناخت و او را مهار کرد و سپس او را به عقب راند و در گامهای نهایی او را
به اسارت کشید. در این جهت راههای مبارزه با وساوس شیطانی عبارتند از:
1- نگهبانی و مراقبت: شیطان با جان ما سر و کار دارد. از این رو باید از آن
حراست کنیم. راه های مراقبت عبارتند از:
أ) تقوا پیشگی: قرآن مجید تقوا را لباسی بر اندام جان آدمی می داند که آن
را به خوبی می پوشاند و حفظ می کند: "لباس التّقوی ذلک خیر؛ بهترین جامه،
تقوا است".(1) امام علی(ع) تقوا را دژی نفوذ ناپذیر می داند که رخنهای در
آن ممکن نیست.(2)
ب) کنترل اعضا و جوارح: زبان، چشم، گوش، فکر و همه اعضا و جوارح، درهای
ورودی به قلب اند. پس باید اینها را کنترل کرد.
ج) محاسبه: بعد از کنترل نوبت به محاسبه می رسد، یعنی برای جبران ضعفها و
برنامه ریزی برای آینده ارزیابی لازم است.
2- واکنش مناسب: در برابر هر وسوسهای باید واکنش مناسب صورت گیرد.
پیامبر اکرم(ص) می فرماید: "دشمنان تو از جن، ابلیس و سپاهیان او است. پس
اگر نزد تو آمد و گفت: فرزندت مُرد، به خود بگو: زندگان برای مردن آفریده
شدهاند. اگر آمد و گفت: مال تو از دست رفت، بگو: ستایش خدای را که می دهد و
می گیرد و زکات را از من برد. اگر آمد و گفت: مردم به تو ستم می کنند، ولی
تو ستم نمی کنی بگو: روز قیامت آنان که ستم کردند گرفتارند. اگر آمد و
گفت: چه قدر نیکی می کنی، بگو: گناهان من بیش از نیکیهای من است. اگر آمد و
گفت: چه قدر نماز می گزاری بگو: غفلت من از نمازهایم بیشتر است. اگر آمد و
گفت: چه قدر بخشش می کنی، بگو آن قدر که می گیرم، از آن چه می بخشم زیادتر
است. اگر گفت: چه قدر به تو ستم می کنند بگو: من بیشتر ستم کردهام. اگر
گفت: چه قدر برای خدا کار می کنی، بگو: چه بسیار معصیتها کردهام".(3)
3- استعاذه: در برابر هجوم وسوسههای شیطان، لازم است به پناهگاهی مطمئن
پناه ببرید و آن توجه به خدا و یاد او است. قرآن مجید می فرماید: "اگر از
شیطان وسوسهای به تو رسد، به خدا پناه ببر که او شنوای دانا است".(4)
در ميان انسانها بر سر خلقت نظام عالم دو ديدگاه كلی وجود دارد، عده ای كه همه چيز را ناشی از خلقت ذات الهی می دانند و گروهی ديگر كه سرمنشا خلقت نظام عالم را در طبيعت جستجو می كنند. اگرچه ميان آنان اختلاف نظرها بسيار عميق و اساسی است، ولی هيچ يك از اين دو گروه نتوانسته اند وجود موجودات ماوراؤالطبيعه را انكار كنند. آنهايی كه خداباورند و به روح و معاد معتقدند (غير از مسلمانان) از آنها به عنوان ارواح خبيثه و يا ارواح شرير و يا شيطان ياد می كنند، برخی هم آنها را موجودات فضايی قلمداد می كنند، ماديون هم كه اعتقادی به ذات الهی و قدرت پروردگار ندارند، اين موجودات را همان انسانهای اوليه ای می دانند كه در سير تكامل بين انسان و ميمون حيران مانده و به شكل و شمايل غريب درآمده اند و يا حتی برخی از آنان معتقدند كه اينان انسانهای وحشی و بدوی در اعماق جنگل هستند و گاهی خود را نمايان ساخته و موجب اذيت و آزار انسانهای متمدن می شوند. و اما مسلمانان : بنا به نص صريح قرآن، موجودات عالم به سه گروه گروه تقسيم می شوند:
۱ـ جمادات
2_ نباتات
3_ حيوانات
در ابتدادر مورد کارهاي خارق العاده باید گفت مکاشفه با کرامت تفاوت دارد.
مکاشفه (همان خلسه است) حالتي است که در بيداري يا بين خواب و بيداري اتفاق
مي افتد. در اين حالت انسان مي تواند چيزهايي را که ديگران نمي بينند
مشاهده کند. اما منظور از کرامت اين است که انسان به اذن الهي بتواند
کارهاي خارق العاده انجام دهد مثلاً در عالم طبيعت يا در ديگر انسانها تصرف
کند. پس در کرامت، انجام کار خارق العاده بايد مستند به اذن الهي باشد در
غير اين صورت به آن کار خارق العاده کرامت گفته نمي شود.
مراتب بالاي کرامت که به وسيله پيامبران و ائمه براي اثبات نبوت و امامت
انجام مي پذيرد معجزه نام دارد. نتيجه اين که آنچه از جانب بندگان صالح
خداوند بدون ادعاي خاصي به صورت کارهاي غير عادي جريان پيدا مي کند کرامت
است نه معجزه.
اولين پرسش که در اين بحث خود را مي نماياند اين است که آيا مکاشفه و کرامت
اتفاق مي افتد؟ و آيا وجود آن واقعيت دارد؟ پرسش دوم اين است که اگر
مکاشفه و کرامت حقيقت دارد پيام آن در مورد انجام دهنده چيست؟
صفحه قبل 1 صفحه بعد